بهطور سنتی « احساسی» بودن نقطه مقابل عقلایی بودن تلقی شده و اینگونه تصور میشود که ورود احساسات به معادلات سازمانی نتایج منفی بر بهرهوری و سایر متغیرهای سازمانی خواهد داشت.
بهطور سنتی « احساسی» بودن نقطه مقابل عقلایی بودن تلقی شده و اینگونه تصور میشود که ورود احساسات به معادلات سازمانی نتایج منفی بر بهرهوری و سایر متغیرهای سازمانی خواهد داشت.